می خواهم به دو مقاله اخیر اشاره کنم که به جنبه های اصلی ژئوپلیتیک بحران کنونی اوکراین می پردازد. اولین مورد این است که “اروپا هرگز نمی تواند ایمن باشد در حالی که روسیه تسلیحات هسته ای دارد” که توسط نخست وزیر سابق نروژ کیل مگنه بوندویک در اوایل این ماه منتشر شد. نیوزویکدوم «مذاکرات صلح اوکراین روی کاغذ؟» توسط MK Bhadrakumar دیپلمات بازنشسته هندی بسیار باهوش.
مقاله Bondwick نگاهی تیز و جذاب به نحوه واکنش مردم در «غرب» به تهدیدات گاهی صریح استفاده هستهای توسط رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین و برخی از مقامات ارشد او در رابطه با جنگ اوکراین ارائه میکند. . مقاله Bhadrakumar به شواهد جالبی می پردازد که رئیس جمهور ایالات متحده است. جو بایدن و وزیر امور خارجه اش به همان نوع لفاظی های خصمانه و ضد روسی که از ۲۴ فوریه تقریباً به طور مداوم انجام داده اند، ادامه داده اند. نگرانی های روسیه (نتیجه گیری او مبنی بر اینکه این امتیازات ممکن است نشانه بازگشت واشنگتن به تعامل دیپلماتیک فعال با مسکو باشد، ممکن است کمی اغراق آمیز باشد؟ اما اجازه دهید ببینیم).
بنابراین، ابتدا به مقاله Bondevik برویم، مهم است که به یاد داشته باشیم که نروژ یکی از اعضای کلیدی و قدیمی ناتو است. بنابراین عنوان دقیق مقاله او تعجب آور نیست. هیچ پاراگراف آغازینی وجود ندارد.
روسیه تهدید به استفاده از سلاح هسته ای کرده است. نه در دفاع، نه برای حفظ ثبات، بلکه در اجبار و ارعاب: برای تسهیل تهاجم به اوکراین، محدود کردن توانایی جامعه بینالمللی برای واکنش، و پوششی برای جنایات جنگی. در آستانه نشست ماه گذشته ناتو در مادرید، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه درباره استقرار تسلیحات هسته ای در بلاروس صحبت کرد. این اقدامات چیزی نیست که ما باید تحمل کنیم یا نادیده بگیریم. آنها تهدیدی فوری و وحشتناک برای همه ما هستند.
او بعداً استدلال کرد که اقدامات روسیه “درک ما را از بازدارندگی هسته ای تغییر داد.” سپس این:
بحران اوکراین به ما نشان داد که بازدارندگی هسته ای ابزاری مضحک و دست و پا گیر برای مقابله با چالش های امنیتی معاصر است. در مواجهه با تهاجم یک متجاوز مسلح به سلاح هستهای به یک کشور اروپایی، انتخابهای استراتژیک ناتو عمدتاً به نظارت منفعلانه تروریسم یا پایان جهان خلاصه میشود. تسلیحات هستهای جدیدتر، کوچکتر یا با استقرار متفاوت، وضعیت را تغییر نخواهد داد.
صرف نظر از آنچه ناتو انجام می دهد، اروپا هرگز نمی تواند ایمن باشد در حالی که روسیه دارای تسلیحات هسته ای است… و هر راه حلی برای بحران امنیتی کنونی تنها در صورتی پایدار خواهد بود که شامل حذف کامل سلاح های هسته ای روسیه باشد.
اما ضربه زننده اینجاست:
هرگونه رویکرد واقع بینانه برای خلع سلاح هسته ای از سوی روسیه مستلزم حذف همه سلاح های هسته ای از سرتاسر جهان از طریق مذاکره است… در حالی که هر کشوری دارای سلاح هسته ای است، هیچ کشوری امن نیست.
بنابراین، ناتو، اروپا و کل جامعه بینالملل باید تلاشهای جدی چندجانبه را برای از بین بردن کامل سلاحهای هستهای – در روسیه و در سراسر جهان – تجدید و احیا کنند.
و او می داند که چه می خواهد. یعنی می نویسد اجرای تعهدات نادیده گرفته شده بر اساس معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای. این بلافاصله به معنای “ترک مخالفت با معاهده منع سلاح های هسته ای (TPNW) و حمایت فعال از ماموریت آن است.”
هورا! این دقیقاً همان چیزی است که Just World Educational در توصیههای سیاستی به عنوان بخشی از گزارشی که در ماه آوریل درباره مشاورههایمان درباره بحران اوکراین ارائه کردیم، ارائه کرد. هفت سازمان بزرگ ضد جنگ، از جمله Code Pink، World Beyond War، و Veterans for Peace، توصیههای خطمشی ما را تأیید کردهاند… اما مهم است که این شخص، Kjell Magne Bondevik، این دو یافته را بهطور عمومی ارائه کند.
بوندویک از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ نخست وزیر نروژ بود. پیش از او و پس از او شخصیتی به نام ینس استولتنبرگ، که بعداً سمت فعلی خود را به عنوان دبیرکل (که دائماً متخاصم بود) ناتو داشت. احتمالا ناگفته نماند که این دو مرد از دو حزب متفاوت هستند. باندویک یک دموکرات مسیحی و همچنین وزیر منتخب لوتری است.
براوو، آقای باندویک!
مقاله دیگری که میخواهم در اینجا به آن اشاره کنم جدیدترین مقاله MK Bhadrakumar است (که همیشه متفکر است). او خاطرنشان می کند که در حالی که بایدن و وزیر امور خارجه بلینکن رفتاری وظیفه شناسانه و غیردیپلماتیک با مقامات روسی حاضر در راهپیمایی های بین المللی داشتند، در پشت صحنه، جانت یلن، وزیر خزانه داری، شاید با برکت رئیس جمهور به راحتی راه رفت؟ کاهش قابل توجه انفعال روسیه در مورد تعدادی از مسائل تجاری خاردار.
اولین موضوعی که وی به آن اشاره می کند مربوط به توافقنامه «کریدور غلات» است که ترکیه و سازمان ملل توانستند در هفته گذشته با موفقیت ظاهری مذاکره کنند. بر اساس این توافق، اوکراین مینهای دریایی را که برای محافظت از بنادر دریای سیاه خود در برابر حملات احتمالی روسیه استفاده میکرد، حذف میکند و در ازای آن، واشنگتن تحریمهایی را که علیه کشتیهای روسی اعمال کرده بود، حداقل برای کشتیهایی که در مسیرش هستند، لغو میکند. لغو تجارت غلات دریایی در مد است.
در دو موضوع اقتصادی دیگر، بهادراکومار از تحریمهای شدید قبلی که واشنگتن بر آن اصرار داشت، رهایی یافت. اینها موضوع اتصالات ریلی و کامیونی بین بدنه اصلی زمینی روسیه و قلمرو مستقل بالتیک آن در کالینینگراد و بخشهای حیاتی مورد نیاز برای بازگرداندن جریان گاز طبیعی روسیه به آلمان از طریق نورد استریم-۱ بود. خط لوله
در خطوط راه آهن و کامیون کالینینگراد، این لیتوانی عضو ناتو و اتحادیه اروپا بود که در اواسط ژوئن به عنوان بخشی از رژیم تحریم های اتحادیه اروپا علیه روسیه در اعتراض به حمله روسیه به اوکراین، خطوط را تعطیل کرد. روسیه شدیدا اعتراض کرد و تهدید کرد که به زور با منطقه کالینینگراد تماس خواهد گرفت. هفته گذشته اتحادیه اروپا به معافیت بخشی از تحریم ها در مورد ترافیک ترانزیتی بین روسیه و کالینینگراد اجازه داد.
در مورد نورد استریم ۱، کانادا صادرات توربینها به روسیه را که برای عملکرد روان خط لوله ضروری هستند، ممنوع کرد، اما از واشنگتن برای اجازه دادن به آن معاف شد.
من فکر می کنم بهادراکومار کاملاً درست است که اجازه نمی دهد هیچ یک از این معافیت های تحریمی بدون تأیید واشنگتن باشد. با این حال، تا آنجا که کدام آژانس در واشنگتن این را میگفت، من فکر میکنم که او ممکن است اشتباه کرده باشد که گفته است خزانهداری است و جانت یلن رئیس آن است. من تقریباً مطمئن هستم که برای چندین سال (دههها)، اجرای صدها فرمان تحریمی واشنگتن علیه کشورهایی که آنها را نمیپذیرند، در دست وزارت دادگستری بود، نه وزارت دادگستری. خزانه داری.
اما با این وجود، یکی از نکات گستردهتر او نکته جالبی است که در رسانههای سازمانی اینجا در ایالات متحده توجه چندانی به آن نشده است. به عبارت دیگر، واشنگتن مجبور شده است برخی از تحریمهای سختتر را که میکوشد علیه روسیه اعمال کند، لغو کند، و این کار را انجام داده است زیرا بسیاری از کشورهای اروپایی و فراتر از آن حاضر به تحمل درد این تحریمها نیستند. آنها در واقع دردی هستند که تحریم ها ایجاد می کنند آنها قبلاً شروع به تحمیل آن کرده اند. و اینکه این عقبنشینیها برای واشنگتن نشاندهنده کاهش قابل توجه قدرت هژمونیک واشنگتن است که برای مدت طولانی در نظام بینالملل از آن برخوردار بوده است.
همانطور که بهادراکومار اشاره کرد:
حتی یکی از دوستان نزدیک ایالات متحده، وزیر خارجه سابق اسرائیل، شلومو بنامی، توصیه می کند که “روسیه به طور کلی توانسته است موج در میدان نبرد اوکراین را متوقف کند” و “چرخش مشابهی به نفع روسیه ممکن است از نظر ژئوپلیتیکی ممکن باشد.” این بدان معنی است که “عواقب ماندن در مسیر فعلی می تواند بسیار بدتر باشد.”
فکر میکنم دیدگاه من در این مورد این است که نشانههای قوی زیادی وجود داشته است که موج کلی قدرت ژئوپلیتیک واشنگتن در ۴.۵ ماه گذشته کاهش یافته است.

در ۲ مارس، هنگامی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشست (غیر الزام آور) “ائتلاف برای صلح” را فراخواند، که بلافاصله برای محکومیت روسیه در سطح بین المللی به دلیل تجاوز تشکیل شد، قطعنامه مربوطه با ۱۴۱ رای موافق و ۵ رای مخالف به تصویب رسید. با ۳۵ رای ممتنع، کشورهایی که رای ممتنع دادند شامل دو کشور پرجمعیت جهان، چین و هند، به همراه آفریقای جنوبی و تعدادی دیگر از رهبران جهان از جنوب بودند.
تیم بایدن-بلینکن بعداً به شکستهای بینالمللی دیگری مانند شکست «اجلاس سران قاره آمریکا» در اوایل ژوئن و ناتوانی در متقاعد کردن اوپک برای قطع روابط با روسیه اشاره کرد.
در مورد نکته کلی دیگر بهادراکومار، همانطور که از تیتر او نشان می دهد، مطمئن نیستم که هنوز شواهد کافی برای این نتیجه گیری داشته باشیم که – تا پایان واشنگتن – هرگونه “مذاکرات صلح با اوکراین” هنوز “روی کاغذ” است. بهادراکومار به خوبی خاطرنشان می کند که از زمان پایان مسکو، نشانه هایی از علاقه مجدد به آن وجود داشته است مذاکرات صلح با اوکراین
بدیهی است که اگر این اتفاق بیفتد بسیار عالی خواهد بود. و مانند مذاکرات “دالان غلات”، ترکیه می تواند یک میانجی کلیدی باشد. بهادراکومار خاطرنشان کرد که پوتین و همتای ترک او، برایس. وی فردا سه شنبه در تهران با رجب طیب اردوغان دیدار خواهد کرد. بیایید ببینیم آیا چیزی از آن حاصل می شود.
اما به هر حال چه دیدار جالبی در تهران خواهد بود…